
چاله ی افکار:
روزی مردی داخل چاله ای افتاد و بسیار
دردش آمد...
یک رو حانی او را دید و گفت:
حتما گناهی انجام داده ای!
یک دانشمند عمق چاه و رطوبت آن را
اندازه گرفت!
یک روزنامه نگار در مورد درد هایش
با او مصاحبه کرد!
یک یوگیست به او گفت:این چاله در ذهن
توست!
یک پزشک برای او دو قرص آسپیرین
انداخت!
یک روانشناش با او صحبت کرد!
و...
سپس فرد بیسوادی دست او را گرفت
و بیرون آورد!!!